یک نـفـر تنـهـا تـنــهـا یـک نـفـر و یـک نـفـر تـنــهـا |
|||
مثل همیشه تنها شده ام تنها بودم ، تنها هستم دریغ از یک دوست یک رفیق تنها رفتم ، تنها هیچ کس نفهمید ... همه دوستم داشتند اما هیچ کس دوستم نبود دلیلش را نفهمیدم شاید ... تـــفاوت نمی دانم انها با من فرق دارند یا من با انها ولی فهمیدم هیچ کس نخواست همیشه با من هم مسیر باشد ...
چه دردیست در میان جمع بودن ولی در گوشـــــه ای تنهـــــا نشــســــتــن برای دیگران چون کوه بودن ولی در چــشـــم خود آرام شــــکســــتـــن برای هر لبی شعری سرودن ولی لب های خود پیـــوســتــه بســــتـــن نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||
|